درونگرایی در معماری (درونگرایی در معماری به سبک ایرانی)

5/5 - (12 امتیاز)

درونگرایی در معماری

درونگرایی در معماری ادوار مختلف ایران ایران به عنوان يکي از اصول اصلی، در ساماندهی اندام های مختلف بنا به ويژه در خانه هاي سنتی، مورد توجه بوده است. اصول معنوي حاکم بر معماري سنتي ايران، ريشه هاي عميقي در فرهنگ و انديشه هاي اين مرز و بوم دارند.

درونگرايي در معماری نگرش به درون، نوعي سازماندهي كالبدي در سرزمينهاي اسلامي است كه عبارت از بسته بودن فضـاي خصوصي نسبت به فضاي شهري و باز شدن آن به سوي فضاي خصوصي است.

درونگرايي در معماری بـا تعبيـر كالبـدي رايـج آن، فضاي بسته حول يك فضاي باز مركزی است كه به واسطه آن موجوديت اصلي جامعه، امت و خانواده رشد و اسـتحكام مييابد . درونگرايی ويژگی معماري اسلامی است كه عمدتا با سازماندهی حول حياط مركزي و عدم توجه به فضاي درون بنا به محيط خارج تعريف مي گردد.

درونگرایی-در-معماری

الگوی درونگرايي در معماری عنصر حيات در ايران

سابقه  درونگرايي در معماری ايرانی به قبل از اسلام بر مي گردد؛ چنانكه در تخت جمشيد مربوط بـه دوره هخامنشـيان حـدود پنج قرن قبل از ميلاد، درونگرايي در معماری كاملا ملاحظه مي گردد.

هـر يـك از فضـاهاي ايـن بنـاي عظـيم باسـتاني خـود داراي فضاهاي خدماتي، راهروها و ديگر عناصري بوده كه به ديگر فضاها نياز نداشته است و اين به دليل اعتقـاد خاصـي اسـت كه در آن زمان به حجاب داشته اند؛ به طوري كه حتي بر روي نگاره ها و نقوش حك شده برروي سنگها، تصوير يك زن ديده نميشود.

از جلوه هاي تاثير فرهنگ و معماري خانه ، ايجاد حريم هاي خصوصي و همسان در خانه هاي ايران اسـت.

در برخی نمونه های به جا مانده ، جدایی حريم زنان و بخش عمومي خانه يا كاخ در نظر گرفته شده است عدم امنیت در گذشته هاي دور و گردن نهادن به مسائل فقهي بعد از ورود اسلام به ايران؛ به خصوص رعايت مسـاله درونگرایی در معماری محرميت، طرح حياط و فضاي باز در داخل يك چهارديواري به قدمت تاريخ مسكن در كشور ايران مشـاهده مـي شـود.

درونگرایی در معماری خانه ها

اصل درونگرایی در معماری ایرانی، سبب می شود جداره های بیرونی بنا نسبت به بناهای مجاور ، معبرها ، و به طور کلی نسبت به آنچه خارج از بنا واقع می شود مسدود گردد . به این منظور ، روزنه های رو به بیرون به حداقل می رسد ، دریچه شان تنگ می شود . انواع حایل ها را می پذیرد یا در ارتفاع زیاد و در پس و پشت ، دور از نظرها ، واقع می شود.

و همه اینها اشراف و احاطه به درون را مشکل می کند. حاصل جمع این دو اتفاق ، یعنی نشستن فضای باز در میان فضای بسته و روی برتافتن از بیرون که خود به خود توجه و عنایت به فضای باز درونی را در پی خواهد داشت . این فضای باز را به مکان دنج و پر اعتباری مبدل می کند و « حیاط » سنتی را پدید می آورد.

اما به راستی آنچه گفتیم مجمل تر از آن است که اعتبار زیاد حیاط سنتی را بنمایاند و نقش تعیین کننده آن را در این معماری آشکار سازد. چون به دقت بیشتر به طرح حیاط میانی بنگریم، انتخاب ها و خصوصیاتی را ملاحظه می کنیم که عزت و اعتبار حیاط را بهتر نشان می دهند و گرایش به درونگرایی در معماری را بیشتر تفهیم می کنند.

  • یکی از این انتخاب ها برای رعایت اصل درونگرایی در معماری اصل دسترسی به فضاهای بسته از طریق حیاط است . در انتظام فضایی بناها ، مجموعه های به هم پیوسته فضاهای بسته کمتر دیده می شود و معمولا حیاطی که در میانه واقع می شود نقش یک گره ارتباطی را ایفا می کند . این اصل مهم را می توان با انتظام فضایی بناهای امروزی مقایسه کرد که در آنها فضای باز فاقد چنین نقشی است و فضاهای بسته گره های ارتباطی را پدید می آورند..
  • . فضای بسته که به واسطه اصل درونگرایی در معماری  از بیرون روی پوشانده، در این خلوت ( حیاط ) چهره می گشاید و به آن نظر می کند ، معمولا در این معماری ، فضای بسته هنگامی مکان زندگی تلقی می شود که در کنار حياط واقع گردد ونسبت به آن توجه و اشراف کامل پیدا کند و الا صورت انبار یا پس اتاقی را می یابد.

 

  • وفور ، تنوع و استمرار استفاده از ایوانها ، عنصری که امروزه در طرح بناها کمتر بدان عنایت می کنند ، نیز حاصل رعایت اصل درونگرایی در معماری و توجه به فضای باز درونی و میل به ارتباط و همنشینی با آن است . اعتبار حیاط همچنین حاصل نظم حساب شده نماها و هماهنگیشان با یکدیگر ، دقت در انتخاب مصالح و استفاده بجا از نقش و رنگ در این نماهاست ، آرایش فضای باز حیاط با بسترهای آب ، سبزه ، درخت ، داربندها و عناصر دیگر ، که از نحوه ارتباط فضاهای بسته با حیاط تأثیر می پذیرد ، حیاط را حیات و زندگی می بخشد.

نتیجه رعایت اصل درونگرایی در معماری سنتی ایران ارتباط تنگاتنگ فضای بسته با فضای باز درونی است؛ آنچنان که وجود هریک بدون دیگری ناقص و بی معنی می نماید. در این همنشینی ، نقش حیاط چنان چشمگیر است که اگر از میانه برخیزد همه چیز فرو می باشد.

حیاط در بنای سنتی به مثابه قلب یک بدن است و بیش از هر فضای دیگر ، مترادف با خلوت و مکان زندگی است . این همه ، بنا را موجودی درونگرا و واحهای مستقل جلوه می دهد ، جهان صغیری در دل جهان کبیر شهر.

 

درونگرایی-در-معماری-خانه-های-ایرانی

درونگرایی در معماری و فضاهای شهری

جلوه دیگر اصل درونگرایی در معماری ایرانی  را باید از طریق مقایسه هیئت بیرونی بناها و فضاهای داخلی آنها پیگیری کرد. در این معماری ، بر خلاف معماری امروز ، پوسته بیرونی ساختمان ها ، یعنی جبهه های متصل به معبرها و گره های شهری و احجام پشت بام ها ، اغلب ساده ، بدون دقت و پرداخت و حتی خشن ، رها شده است و بدین لحاظ از این طریق دارد و این روية ظاهری نمی توان کیفیت این معماری را ادراک کرد.

در مقابل ، فضای داخلی ، اعم از فضای باز یا بسته ، محل توجه و نظر معمار قرار گرفته و تمامی هم و غم او را مصروف به خود داشته است . این توجه را می توان در شکل خالص و حجم فضاها ، ترکیبات و تناسبات دقیق و متوازن نماهای داخلی ، نظم کامل سقف های پر شکنج ، دقت تمام در انتخاب و تركيب مصالح ، نقش پردازی و رنگامیزی استادانه ، نورپردازی خاص و بسیاری دیگر یافت ، انتخاب هایی که فضای داخلی را هیئتی لطیف و دل انگیز می بخشد.

به این ترتیب باید گفت که آنچه موضوع طرح و طراحی قرار میگیرد رعایت درونگرایی در معماری که  نه نمود خارجی بنا بلکه فضای داخلی پنهان از نظرهاست . بدین سبب در معماری اسلامی تمایز آشکاری میان بیرون و درون بنا به وجود می آید و « ظاهر » و « باطنی » متفاوت ، بلکه متضاد ، پدیدار می شود.

درونگرایی در معماری در فضاهای شهری

رعایت درونگرایی در معماری و طراحی نما

بی توجهی و کم اعتنایی به وجوه بیرونی، یعنی رعایت درونگرایی در معماری و طراحی حتی در بناهایی که اطراف آنها باز و آزاد است، نیز دیده می شود. این نکته مخصوصا در نمونه هایی به خوبی ادراک می شود که معمار به هنگام احداث بنا امکان طراحی فضاهای اطراف ساختمان را نیز داشته و می توانسته است تمام وجوه بیرونی ساختمان را نماسازی کند و در چشم انداز مناسب قرار دهد.

اما او نه تنها چنین اقداماتی نکرده بلکه وجوه بیرونی ساختمان را ساده رها کرده و این امکان را نیز پدید آورده است که ساختمان های دیگر به این وجوه بسیار نزدیک و یا حتی به آنها متصل شوند.  درونگرایی در معماری به صورت ساده و بی شکل نماهای بیرونی ، همراه با عدم امکان تماشای این نماها از فاصله دور ، و در مقابل ، توجه و تأكيد معمار به فضای داخلی و فضای باز مبانی ، معماري دیگری سوای معماری امروز را پدید می آورد.

معمار سنتی، برخلاف معمار امروزی، به ظاهر بنا بی توجه است و به ترکیب و توازن احجام و نماهای بیرونی بنا نمی اندیشد. او حجم نمی تراشد تا به صورت مجسمه ای فضایی در مقابل انسان بایستد. چشم اندازهای وسیع نیز ، با وجود حیاط های میانی، خود به خود محدود می شوند.

به این ترتیب، انسان با رعایت اصل درونگرایی معماری، به جای پوسته بیرونی با فضای داخلی، و به جای احجام سه بعدی با نماهای دوبعدی مواجه است. در این وضعیت ، بنا به جای آنکه در مقابل انسان بایستد و قد علم کند، او را احاطه می کند و در برمی گیرد و از این طریق احساس پیوستگی انسان و فضا دوچندان می شود . آنچه از این مشاهدات بر می آید حکایت از علاقه و میل هنرمند به فضایی میکند درونگرا که در ستر و پوشش عرضه شود.

خیال معمار با بنایی موافقت دارد که درونش نهفته باشد، همچون مرواریدی در معدنی، از سوی دیگر، در باور هنرمند هر چیزی ظاهری دارد و باطنی ، و میان این دو وجه تفاوت اساسی برقرار است. ظاهر ، يعني آنچه  آشکار  و عیان است ، بی اهمیت و کم بها است و باطن  که در پس پرده ها و حجاب ها پنهان است ،اصل و مقصود و حقیقت است.

رعایت-درونگرایی-در-معماری-در-طراحی-نما

تفاوت رعایت درونگرایی در معماری خانه و بناهای عمومی

  • اشراف به قلب مجموعه ، امری که در بناهای عمومی بسیار اتفاق می افتند اما در منازل ، جز در موارد نادر ، مشاهده نمی شود و فقط پس از گذر از پیچ و خم های ورودی میسر می گردد. ورود به حیاط نیز با تعمد خاصی اغلب از یک دهانه کوچک نزدیک به کنج حیاط که در نمای داخل حیاط جلوه زیادی ندارد انجام می پذیرد و به این ترتیب چشم انداز وارد شونده به حیاط محدود می شود

.

  • تفاوت شکل ورودی خانه ها با بناهای عمومی ، از جهت نوع اتصال به قلب مجموعه ، شاید از تأکیدها و تفاوت هایی که در احکام اسلامی در خصوص ورود به این دو نوع بنا وجود دارد ناشی شده باشد.
  • بر طبق آیات قرآنی ورود به خانه دیگران تنها پس از کسب اجازه از ساکنان خانه میسر که احتیاط بیشتر در اعمال فرد و به علاوه انحای گوناگون استعلام را ایجاب می کند ، در حالی که دخول به بناهای عمومی که محل تردد مردم است از استیذان معاف است . احکام اذن دخول به سبب رعایت درونگرایی در معماری نخست از بابت پوشیده بودن زنان در مقابل نامحرم است ؛ چنان که آیات مربوط به پوشش و اذن دخول نیز توأمان آمده اند.

در انتهای بحث ارتباط میان بیرون و درون توجه به نکته دیگری خالی از فایده نیست . همچنان که پیش تر اشاره شد در پاره ای اوقات ورودی بناهای سنتی بخش مهمی از بنا را تشکیل می دهد . اهمیت ورودی گاه تا بدان جا افزایش می یابد که گویی مجموعه به دو بخش تقسیم شده است : ورودی و باقی ساختمان . در این گونه مواقع ، انتظام کلی مجموعه این احساس را پدید می آورد که گویی بخش مهمی از بنا نقش ورودی بخش دیگر را بر عهده دارد و یا بخشی از بنا مقدمه و پیش درآمد بخش دیگر شده است.

نتیجه گیری

انچه تحت عنوان « حریم و خلوت»  بیان شد از گرایش به درونگرایی در معماری ایرانی، بی توجهی به بیرون ، انتظام خاص فضای باز و بسته نقش کانونی حیاط ، کیفیت فضای درونی ، نحوه ارتباط فضای درونی با بیرون ، ورودی ها و طرح آنها ، عرصه بندی فضاها ، سلسله مراتب در انتظام فضایی و چشم اندازها ، میزان تأثیر معماری بناها بر انتظام بافت ها ، اجزای تشکیل دهنده و انتظام کلی بازارها و محلات ، انتظام و ترکیب کلی شهرها و جز آن در معماری سنتی مباحث مهمی هستند.

نیاز به شرح و تفصیل بیش از این مقاله را دارند ، جای آن دارد که هرکدام از این مقولات موضوع بحث مستقلی قرار گیرند . باشد که این کند و کاوها به دریافت و ادراک بیشتر معماری ایران مدد رساند.

 

منابع:

Introversion and Its Role in Iranian Architecture and Urbanism genesis and development

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

20 − 15 =

مشاوره و خرید